• وبلاگ : منتظر روشني
  • يادداشت : مومنين....شاد يا افسرده؟!
  • نظرات : 5 خصوصي ، 63 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5      >
     

    مدادي يعني واقعاً همه حرفا رو خوندي؟ :دي

    من باز دوباره اومدم که تاکيد کنم روي اين نظرم که خواهر من، برادر من: داشتن شادي‌هاي ظاهري براي مسلمان حرام نيس! مادامي که فعل حرامي صورت نگيره، مسلمان هر تفريحي مي‌تونه داشته باشه و اصلاً بايد داشته باشه! ما رو نفرستادن دنيا که با اين همه نعمت، خودمون رو از همه چي محروم کنيم. هرچند نبايد همه فکر و ذکرمون هم خوش‌گذروني توي اين دنيا باشه.

    ولي هيچ بعيد نيس که فردا از ما بازخواست بشه که اي بنده خدا... خدا برات اون همه نعمت روي زمين قرار داد. از چندتاي اونا استفاده کردي؟!

    پاسخ

    وا کي گفت حرامه؟!:دييييييييي
    باهات موافق بيدم انجام تفريحات سالم در چهارچوب حرفاي خدا براي هر آدمي لازمه

    خوب من يکي يکي بخونم جواب بدم!!!

    کامنت اول فيلسوفچه جان! من اشاره به بي دين ها داشتم! نه اونايي که ميرن کليسا و ...

    کامنت دوم فيلسوفچه: موافقم. من بارها به اين اعتراض داشتم که چرا عده اي متاسفانه ديني مثل اسلام که بعضي از شادي و تفريحات دنيوي رو حلال شمرده، طوري جلوه شون دادن يه سري! انگار حرام شده! خود من! هروقت بچه مذهبي ها رو ديدم دارن گريه ميکنن و سينه ميزنن و... نميگم اينا نباشه! باشه، ولي شادي هم سر جاش! همينا باعث ميشه که امثال اين خانم سوالي براشون پيش بياد که جوابش رو نشه به سادگي داد! ...، به خدا اين عده از مذهبي ها که از اسلام فقط نماز خوندن و گريه کردنش رو ياد گرفتن! بيشتر گناه کردن، خيانت کردن! همون ائمه اي که براشون اشک ميريزن به جرات ميتونم بگم از دست اينا راضي نيستن که اينچنين دافعه ايجاد ميکنند...

    کامنت سوم: آره بابا، همين صدا و سيما رو ببين، يه شهادت که ميشه آنطور ميشه که بايد بشه! ولي ولي ولي يه ولادت که ميشه يه گل ميذارن، يه تبريک ، برنامه شادشون اين هست که يه بازيگر نچندان دلچسب دعوت ميکنن، بيوگرافيشو ميپرسن و تمااااااااااااام... من توي وبلاگ قبليم فکر کنم بود که يه پست در همين مورد نوشتم، ديگه حوصله ندارم کش بدم...

    کامنت جناب مهندسچه! البته همين اول بازم بگم که اگه منظور قسمتي از کامنت من بودم که بنده بي دين ها رو عرض کردم! اتفاقا همون مردم کليسا، به همون کليساشون بيشتر ارادت دارن و عرض ادب ميکنن تا مسلمانان به مسجدشون!(متاسفانه!) ....... با نظرتون راجب صدا و سيما تا حدودي موافقم! همانطور که جواب قبلي رو به کامنت ستاره دادم و نظر شما رو هنوز نخونده بودم!... از روضه امام حسين هم نگيد که دلم خونه! يه چيزايي ميان ميگن! که چميدونم آرزوي امام حسين اين بوده که دامادي پسراشو ببينه و ... آرزوي امام حسين اين بوده؟ ارزش کار بزرگ امام حسين رو بيشتر وقتي ميارن پايين با اين حرفااا که فقط از همينا بگن و تشنگي! يه وقت کسي فکر نکنه امام اهداف ديگه اي داشتن که به خاطرش فرزندش رو در اين راه از دست داد و لب تشنه ... نه اصلااااا!!!!!!!!

    کامنت بعدي فيلسوفچه! واي چه حرفي زده دختره!!! اون دني سه متر نوشته! که حوصله خوندن نداشتم، باز اين يکي اومده جواب اونو داده! بخوام نظر بدم بايد همه رو بخونم... بقيه اش بعدا...

    پاسخ

    ممنون که کامنتارو خوندي:دي
    خب اين بچه مذهبيايي که ميگي رو من تا حالا نديدم:دي
    من تا حالا هرچي طلبه و بچه مذهبي ديدم (بارها همسفر بوديم چندروز) والا جز شادي چيزي نديدم آدمايي بودن که اسم امام حسين مياد اشک توي چشمشون جمع ميشه و موقع حرف و خنده و بازي از شيطنت و خنده از هم جلو ميزنن
    راجع به مداحان گرامي در هيئت ها که ديگه نگووووو البته خب اقليتشون اينجورين،نميشه تر و خشکو باهم سوزوند ،
    و اين مسئله آگاه بودن ما و معرفتمون رو ميطلبه نسبت به ائمه


    دقت كردي خارجيا هر روز يه چيز جديد به سرگرمياشون اضافه ميكنند.انواع پاركاي جديد.ترناي برقيه وحشتناك.لوازم ايجاد هيجان.

    اينا همه نشون دهنده حس كمبود تو درونشونه كه به بيراهه ميرن و نميدونم با چه چيز خودشونو قانع كنن.

    عوضش يه مراسم حسابيه روضه امام حسين با كلي اشك و گريه اون چنان آدمو شادو مبتهج ميكنه كه هيچي البته به نظر من حقير جاشو نميگيره

    پاسخ

    ببينيد اگه اين چيزا اينجا هم باشه باور کن استقبال بي نظيري ميشه ازش چون مردم ما هم همچين از اون شاديا که شما ميگي ندارن!
    واقعا قبول دارم کساني که واقعا محبت ائمه رو در دل داشته باشند آرامش بي نظيري دارن
    همينطور اگر دقت کرده باشيد کساني که حافظ قرآن هستند هم به شکل بسيار زيبايي اين آرامش و شادي در وجودشون موج ميزنه، حافظان زيادي رو ديدم که آدم از مصاحبتشون و انرژي مثبتشون واقعا لذت ميبره
    اين آرامش با هيچ هيپنوتيزم و جلسه ي اعتماد بنفس و مديتيشن و رفاهي بدست نمياد.


    اينجا چه خبره؟ سرم گيج رفت...

    تا کي من اين کامنتا رو بخونم!!!

    پاسخ

    :دي

    تو ببخش که من زيادي حرف زدم. گوش دادن حرف هات هم باعث ناراحتيم نمي‌شه، خوشحالم مي‌شم.

    حس و حالي هم که مي‌گي رو مي‌فهمم. هر کسي به نوعي در زندگي خودش براي يک بار هم که شده، تجربه‌ي حضور خدا در زندگي‌اش رو حس کرده.

    من مجموع نظرم رو يه بار ديگه و به صورت مرتب مي‌گم:

    1- رواني آرام و سالم تنها با وجود ايمان به چيزي به وجود مي‌آد. حالا اين ايمان اگر به چيزي کامل و همه جانبه باشه و اگر قوي باشه، آرامش و يقين همراهش هم بيشتره

    2- داشتن آرامش قلبي و اطمينان به باورها و اعتقادات، متفاوت از نياز به آسايش و رفاه فردي و اجتماعيه. هر دوي اين‌ها براي سلامت رواني فرد لازمه. ما نمي‌تونيم صرفاً به تقويت ايمان براي رسيدن به آرامش قلبي و دروني اکتفا کنيم! از اون طرف هم بايد به رفاه و آسايش در زندگي شخص توجه داشته باشيم. هر کدوم از اين دو تا فاکتور ضعف داشته باشه، تعادل به هم مي‌خوره و دير يا زود روح و روان شخص طغيان مي‌کنه و خودش رو به صورت‌هاي مختلف از جمله زير سوال بردن اعتقادات خودش يا ديگران نشون مي‌ده.

    3- اين اشتباه‌ترين روشه که براي تأمين هر کدوم از دو نيازي که بالا گفته شد، از راهي غير از خودش وارد بشيم. اگر من به خاطر ضعف ها و کمبودهاي رفاهي عاصي شدم، نبايد سعي بشه که با تقويت ايمان من اين ضعف‌ها لاپوشي بشه! اول بايد به من فهمونده بشه که اين مشکلاتي که دارم مي‌بينم به خاطر دين نيست! به خاطر عزاداري براي ائمه نيس! به خاطر ضعف‌هاي ديگه‌ايه که از طرف ديگران به من تحميل شده. شايد بعد از اين مرحله بشه با تقويت ايمان فرد، تحمل اون رو زياد کرد و اين ضعف‌ها رو در نظرش کوچک جلوه داد. اما حق نداريم که ب بسم‌الله بهش حمله کنيم که تو ايمانت ضعيفه! واسه همين اين چيزا رو نمي‌فهمي!

    4- خيلـــــــــــــــــي پرحرفم :دي ببخشيد.

    5- بابا منم اينقدرا که فکر مي‌کنين بي ايمان نيستم! به زبون نمي‌آرم که ريا نشه :دي

    6- ايمان داشتن يه چيزه، عمل کردن يه چيز ديگه.

    7- و ديگر هيچ! :دي

    پاسخ

    بله خانوم كارشناس:دي جمع بندي بسيار خوبي بود همينطوره امـا راجع به قسمت سوم حرفات چرا بايد فهمونده بشه؟! كي بايد بفهمونه؟! به نظرم هركس خودش بايد متوجه كارها و رفتارها و بدنبالش ريشه يابي اونها بشه نه اينكه كوتاهي رو از ديگري ببينيم.
    ديگه اينكه من به خانومه نگفتم ايمانت ضعيفه! اما ازين ناراحتم كه چرا نداشتن رفاه بايد باعث بشه كاسه كوزه ها سر دين بشكنه(درواقع تو هم همينو گفتي). كه باز برميگرده به همون قضيه كه مهندسچه گفت: افراط و تفريط تلويزيون!
    به هر حال ممنون که نظرت گفتي:-*

    چون جوابت طولانيه تيکه تيکه جواب مي دم.

    ببين، تو خودت هم داري مي گي که اون خانم بيشتر به رفاهي که در جوامع غربي ديده اشاره کرده. خب اين دقيقا همون حرفيه که من دارم مي‌زنم: بايد بين شادي هاي ظاهري و باطني تفکيک قائل بشيم. افسردگي مردم ما به خاطر عزاداري‌هاي ناشي از دينمون نيست! به خاطر اينه که معطل نون شبمون هستيم! به خاطر اينه که امنيت شغلي يا حتي تحصيلي نداريم. به خاطر هزار کمبود ديگه‌اي که در کشور ما هست و اونا امروز تجربه‌اي ازش ندارن.

    قطعاً لذت يک شب قدر در سال براي ما مسلمونا از هزار سال زندگي کنار ساحل‌هاي اونا بيشتره! اما اين لذت نمي‌تونه نگراني من رو بابت حوادثي که ممکنه در اون سال براي من اتفاق بيافته رو از بين ببره. اين هم به خاطر ضعف ايمانم نيس (البته با يک ايمان قوي احتمال نگراني کمتر مي‌شه اما از بين نمي‌ره) اين نگراني ناشي از اوضاع نابسمان اجتماعي، اقتصادي و سياسي کشور ماست که البته اين روزا کم کم داره به کشورهاي اروپايي و آمريکايي هم سرايت مي‌کنه و احتمالاً از اين به بعد با رکود اقتصادي اروپا آمار افسردگي در سطح جوامع اروپايي رو به افزايش مي‌ذاره. به گزارش خبرنگاري... :دي (يه لحظه جوگير شدم! احساس کردم مفسّر شدم! :دييييييييييييي)

    حالا خلاصه... ما هي بيايم بگيم که آقا، خانم، دين ما، ايمان ما باعث شادي و اطمينان و همه چي مي‌شه! رفاه و آسايش که با ايمان صرف بدست نمي‌آد، مي‌آد؟! وقتي بيشتر از نصف جمعيت ما زير خط فقر هستند (حتي وقتي به زور خط فقر رو بالاتر از هر استانداردي هم تعريف مي‌کنند بازم همه زير همون خط باقي مي‌مونند) نبايد انتظار داشته باشيم افسرده و بي حوصله باشن؟! حتي ايمان در کنار فقر احتمال از بين رفتنش زياده!

    بعدش يه چيز ديگه. مگه آمريکايي‌ها و اروپايي‌ها يک سره سرشون داغه و در حال مستي و رقص و پايکوبي هستند؟! اگر هراز گاهي هم آخر هفته‌اي مي‌رن يک صفايي مي‌کنن به سبک خودشون، باز هم از دل خوشيه که در طول هفته داشتند! يک هفته رو کار کردن و تلاش و زحمت، بدون تفريح و شادي‌هايي از اين دست، حالا آخر هفته با خيال راحت مي‌رن وقتشون رو به انواع و اقسام صورت ها مي‌گذرونن! همه هم الزاماً نمي‌رن سراغ رقص و X و y!



    پاسخ

    خب باهات موافقم، حرفات در اين كامنت(:دي)كاملا درسته
    + ص 

    سلام عليکم جميعاً و رحمة الله و برکاته!
    دو تا موضوع به نظرم رسيد؛ يکي در مورد مردم در جوامع غربي و ديگري در مورد خودمون... در کشورهاي غيراسلامي مردم مطابق آيين خودشون شادي‌هايي دارن که از نظر ما حرامه. پس نبايد بگيم اونا غرق در گناهن. کي گفته که اونا آرامش باخدا بودن رو نمي‌فهمن؟ خاطره از يک دوست: مهمان دانشگاه ... بوديم و همراه يکي از مسئولين دانشگاه به بازديد از کليسايي رفتيم. به محض ورود به کليسا آن مسيحي (با همان کت و شلوار و لباس‌هاي شيک) دو زانو بر زمين نشست، چشمانش رو بست و شروع به دعا کرد!
    خود بنده، داخل کليسايي بودم، يک پسر بچه که خيس عرق بود با توپي در دست وارد شد، دو زانو نشست، دعا کرد و رفت... پس لطفاً تهمت خدانشناسي به بندگان خدا نزنيد.
    اما در مورد خودمون در اين کشور گل و بلبل! اعتراف مي‌کنم که الان با خوندن برخي نظرها چشمام گرد شد! باور کنيد قصد تمسخر ندارم! اشکال از منه! اما فکر نکنم امثال من گناه‌کار کم باشه که اکثر اوقات ائمه رو فراموش مي‌کنم و به زندگي خودم چسبيدم.
    اما اين‌که چه‌طور مي‌شه در شرايط ايران شاد زندگي کرد؟ من چون منبعي ندارم از خودم مي‌گم با اجازتون... روزهاي عزاداري و اعياد، در هر دو حالت تلويزيون روشن نمي‌کنم! چون در هر دو مورد اون‌قدر افراط مي‌شه که آدم در نظرش بد جلوه مي‌کنه. هفته‌ي قبل از روز قدس، اون‌قدر از قدس تو تلويزيون مي‌گن که مردم رو وادار مي‌کنن بگن نه غزه، نه لبنان! دهه‌ي فجر اون‌قدر از انفجار نور مي‌گن که آدم بگه اصلاً نخواستيم! و هفته‌ي دقاع مقدس، اون‌قدر از جنگ مي‌گن که... خلاصه به ايشون توصيه بفرماييد غم و شادي القايي رو نپذيرن! مثل من کم‌دين، روز عاشورا يه بار بيشتر عزاداري نرن و موقع مداحي هم تشريف بيارن بيرون که مجبور نباشن به برخي چيزا گوش بدن!
    مثل من کم‌دين، روز عاشورا به چيزايي که قلباً يقين ندارن، عمل نکنن و خودشونو اگه واقعاً ناراحت نيستن، ناراحت جلوه ندن. مثل من کم‌دين روزهاي عزا رو برن ديدن دوست و آشنا! بفرمايين که مثل من کم‌دين، حتي يک لباس سياه هم نداشته باشن، همون سورمه‌اي و قهوه‌اي کافيه!
    و آخر هم بفرمايين خداي ما مسلمونا هم اون‌قدرا که مي‌گن سخت‌گير نيست. سعي کنن طوري رفتار کنن که حقي از کسي ضايع نشه... جز اين، هر کار ديگه‌اي کردن و شاد شدن، خيالشون راحت باشه که خدا هم خوشحال شده از شادي بنده‌ش!

    پاسخ

    عليكم السلام.....اولا اينكه بنده به هيچكس تهمت خدانشناسي نزدم منظورمن اينه كه جنس شاديهاي ما متفاوته....در ضمن پيروان اديان ديگه از جمله مسيحيت كافر كه نيستند اكثرا خدارو قبول دارند و ياد خدا هميشه باعث آرامش است حالا هر ديني كه ميخواي داشته باش.....جنس عبادات ما و اونها و آرامش حاصله اش با هم فرق داره .....بنده هم در اين روزها معمولا تلويزيون رو خاموش نگه ميدارم و شادي و عزاداريم به روش خودم است ، هيچكس مجبور به نگاه كردن و انجام دادن اونچيزي كه دوست نداره نيست!...........من هم در پاسخم به فيلسوفچه همين را گفتم كه خداي ما خيلي بزرگتر و مهربانتر از اونچيزيه كه ما فكر ميكنيم و در آخر فكر نكنم صرفا اينكه هركاري براي شاديش كند كه حقي از كسي ضايع نشود ؛ كار درستي باشد!.......ممنونم از نظرتون

    از همه اين پرحرفي‌ها گذشته، اينجا يک مغالطه صورت گرفته (اسم مغالطه رو الان نمي‌دونم، چون کتابش دم دستم نيس :دي)

    خارجي‌ها شادن، اما ايراني‌ها افسرده چون ما فقط عزاداري بلديم!

    اين که نشد استدلال! خوب ما به تعداد عزاهامون (شهادت‌ها و وفات‌ها) جشن ميلاد هم داريم + اعياد ديگه! پس کفه شادي‌هامون به لحاظ کميتي سنگين‌تره! اما از نظر کيفيتي فعلاً توي برگزاري مراسم عزاداري پيشرفت بيشتري داشتيم، چون هميشه گريه ديگران رو در آوردن آسونتر از خنداندن ديگران بوده. (نگاه کنيد به تعداد فيلم‌هاي تراژيک خوب و ماندگاري که هر سال توليد مي‌شه و فيلم‌هاي طنز ماندگار و خوبي که هر صد سال يه بار توليد مي‌شه!)

    بعد تازه، جواب‌هاي ما رو باش! شادي‌هاي ظاهري مورد نظر در صورت استدلال رو با شادي‌هاي باطني و قلبي يکي گرفتيم و هي داريم مي‌گيم مومن شاده! شادي مومن به اينه و به اونه و ....!

    به فرض که همه ما با ايماني که داريم، قلباً شادتر از هر قومي باشيم! الان حرف سرِ شادي ظاهري اقوامه نه شادي باطني و اطمينان قلبي! تازه اينجور که معلومه، قوميت ها رو بر اساس مذهب دسته بندي نکردن. حرف سرِ ايراني بودن و خارجي بودنه! نه غيرمسلمان بودن و مسلمان بودن! ما خارجي مسلمان هم داريم! اتفاقاً مسلمان‌هاي خارجي هم به اندازه‌ي غير مسلمان‌هاي خارجي و چه بسا بيشتر از اونا، شاد هستند.

    (دني زودتر بيا به داد وبلاگت برس! وگرنه من همينجوري هي نظريه توليد مي‌کنم :دي مفته ديگه!)

    پاسخ

    به قول خودت ماشاله اينقد نظريه توليد كردي كه من همينجوري موندم:دي
    در ضمن اتفاقا بحث من سر مسلمان و غير مسلمانه نه ايراني و غير ايراني
    والبته منظور من بيشتر شاديه قلبي بود خب اگه آدما قلبا شاد باشن امكان داره كه ظاهرشون غمگين باشه؟
    ببين فيلسوفچه جان خب با حرفات كمي تا قسمتي موافقم از طرفي هم چون ما توي فضاي اونا نبوديم نميتونيم دقيقا تحليل كنيم(حداقل من كه اينجوريم:دي)
    خب درست ميگي شايد ما ايمانمون درست حسابي نباشه و شاديمون واقعا از ته دلمون نباشه
    اما شاديه اونا هم همچين شاديه موندگار و قلبي نيست (من حرفايي كه ميزنم صرفا از روي شنيده هاييه كه از همين خانوم و برادرشون كه سالها توي اون فضا بودن ميگم )
    اونا اگه شادن شاديشون محدود به لحظاتيه كه با دوستشوت در حال رقص يا مستي و ... هستن و بعدش از سرشون ميپره
    از اون قسمت قضيه بگذريم كه البته من هميشه تحسينشون ميكنم كه مثلا به اون چيزايي ه واقعا اعتقاد دارن پايبند هستن يكيش مثل همين دروغ گفتن يا مثلا دوروي كه متاسفانه بازارش اطراف ما حسابي داغه اما اكثر اونا هموني هستن كه نشون ميدن....
    شادبودني كه اونا دارن يه بخشيش بخاطر رفاهيه كه اطرافيانه اون آقا دارن به عنوان نمونه خونه اي بزرگ كه رودخونه از توي حياط بزرگشون ميگذره يا اينكه چميدونم قانونمند هستن كلا امكاناتي كه براشون فراهم شده مثل خدماتي كه بعد از زايمان به خانواده ها داده ميشه
    يجوراي حس ميكنم حرفامون مسير مشخصي نداره:دي
    چيزي كه مد نظر اون خانومه بو بيشتر ماديات و اينجور چيزابود و البته گاهي مسائل عزاداري ها و ... قاطيش ميشد
    .اما من ميخوام به اون خانوم بفهمونم كه خوشبختي و شادي به اين چيزا نيست مطمئنا افرادي كه توي كشورهاي اونا در فقر به سر ميبرن وضعيتشون به مراتب بدتر از فقيراي ما هست و اصلنم شاد نيستن
    اونا اگه رفاه رو نداشته باشن همون شاديه ظاهري رو هم ندارن.
    ميخوام اينو ازت بپرسم كه آيا شادي قلبي و آرامشي كه من بعد از خوندن كميل يا ندبه به دست ميارم با خوشحاليه اونا كه از ساحل رفتن و حمام آفتاب گرفتن هست قابل مقايسه س؟
    آرامشي كه من از زيارت اماكن مقدسه مون پيدا ميكنم با آرامشي كه اونا از كليسا و مراسمشون ميگيرن يكيه؟
    يا اينكه كدوم مراسم اونا به زيباييه خوندن نماز عيد فطر زير سقف آسمونه؟
    آيا روحيه شاد و آرامشي كه يه مومن پيدا ميكنه در روحش تاثير نميذاره؟
    اين تاثير در روح يك غير مسلمان چطوريه؟
    احاديث زيادي داريم از رقت قلب مومنين
    در صورتيكه چنوقت پيش يك مراسمي رو فكر كنم در سوئيس نشون ميداد كه وقتي پسرانشون به سن خاصي ميرسن براشون جشن ميگيرن
    چجوري؟
    همشون ميرن توي ساحل يا رودخونه و دلفين هايي كه به ساحل ميان رو با چاقو زخمي ميكنن
    يا مسابقات كشتي كج
    يا مراسماي گاوبازي يا ..... خب اينا همه نشوندهنده چيه؟
    وختي يك پسر بچه ي10 ساله با اسلحه بچه هاي مدرسه شون رو ميكشه
    آمار اينجورچيزا در كشورهاي غربي شديدا بالاست و اين به نظرم بخاطر همين مسائل مذهبيه كه ما داريم و اونا ندارن
    نميگم هممون خيلي خوبيم و مومن و واقعي و فلان اما من حداقل خودم و اطرافيانم رو ميشناسم كه تلاش خودمون رو واسه آدم شدن ميكنيم
    بذا يه داستان كوتاه بگم كه مصداق انجام مسائل مذهبي ماست حتي اگه مومن واقعي نباشيم:
    يه بچه اي از پدر بزرگش ميپرسه كه چرا نماز به عربيه و وختي نميفهميم چي ميگيم چه ارزشي داره؟
    پدربزرگه يه سبد ميده دستش ميگه برو از رودخونه آب بيار، بچه اينكارو ميكنه و تا ميرسه خونه ميگه كه آبي توش نمونده!!! پدربزرگ ميگه دوباره برو اينكارو بكن...خلاصه بچه چندبار اينكارو ميكنه
    اونوخت پدربزرگه ميگه ببين نمازي كه به عربي خونده بشه و چيزي نفهمي مثل اينكار توئه
    ميبيني كه بعد از چندبار نتونستي آب بياري اما سبد خيليييي تميز شد!
    نماز هم اينطور مارو پاك ميكنه
    يا روايت ديگه اي كه فردي ميره پيش پيامبر و ميگه فلان شخص زناكاره و گناه زياد ميكنه ، پيامبر ميفرمايدنماز ميخونه؟ ميگن آره ميخونه ، پيامبر ميگه همون نمازش نجاتش ميده
    پس عبادات ما هرقدر هم ازروي نفهمي باشه بالاخره در روحمون تاثير داره
    اين نيست كه من هر هفته برم كميل و از طرفي هم به گناه كردن ادامه بدم
    نه اگه كسي بخواد آدم باشه بايد همت كنه، عبادات هم وسيله هايي براي رسيدن به خداست كه كمكمون ميكنه
    پس آخرش بايد يه فرقي بين من و دختر اروپايي باشه كه هرروز با يه پسر ميگرده
    ابحث دراين باره زياده و خيلي حرفا ميشه زد اما كمر من ديگه ياري نميكنه:دي
    ازت ممنونم كه وقت گذاشتي

    اما راجع به اين جمله كه"اگه به ملاك هاي اسلامي باشه ما شاد كه نيستيم هيچي مومن هم نيستيم"
    تو ديگه زيادي نا اميدي:دي
    اتفاقا من خيلي اميدوارم نميگم مومن واقعي هستم يا .... اما هميشه خدارو كنار خودم حس ميكنم و هروقت گناهي ميكنم و بعدش عذاب وجدان ميگيرم لذت ميبرم كه خدا هنوز رهام نكرده
    هنوز به فكرمه كه يادم ميندازه كار بدي كردم
    همين بهم آرامش ميده آرامش و شادي كه تا چند ماهه پيش با دوستانم با گوش كردن آهنگ هاي دوبس دوبس دنبالش ميگشتم
    آرامشي كه اون خانوم توي خونه ي بزرگ و خريد كردن و ... ميبينه
    شاديه من وختيه كه به دوستم ميگم بيا بريم تشييع شهدا بهم ميخنده و ميگه برو بابا تو هم ديوونه ايها
    اما من خوشحالم كه طلبيده شدم و رفتم
    اين چيزا براي من ارزشه و براي اونا مسخره
    كلا زمونه برعكس شده
    بدهاي من خوبه اون و خوب هاي من بده اونه
    من ميخوام به اون خانوم بفهمونم اگه مسلمونا و ايرانيا شاد نيستن دليلش دين نيست
    مثل بقيه مسائل دين چون اشتباه اجرا شده قيافش هم زشت شده
    ميخوام بگم برادر تو كه سالها ايران نبوده و به قول خودش ما امليم و اون توي رفاه بوده و شاد بوده و....
    خب چيا بدست آورده؟
    اون رفاهي كه اونا دارن و اون شاديي كه اون بدست آورده به قيمت اين تموم شده كه حالا برگرده بگه امام زمان چيه؟ شماها خرافاتي هستيد!!
    ببخش حرفام درهم بود و قاطي پاتي اما حرصم دراومده و همه چي رو قاطي گفتم معذرت سرتو دردآورد اگه حرفي داري گوش ميكنم عزيزم

    من اگه با اون خانم روبرو مي‌شدم، درباره‌ي شادي‌هاي مسلمان‌ها بهش هيچي نمي‌گفتم، چون در حال حاضر مصداقي براي حرف‌هام پيدا نمي‌کردم!

    بله، همه ما مي‌دونيم پيامبر هميشه گشاده رو بودن و حديث داريم که شادي مومن در ظاهرش و غمش در دلشه. اما کدوم يکي از ماها که داريم اين حديث رو براي يادآوري به اون خانم تکرار مي‌کنيم، به اين حرف پابند بوديم؟ شادي‌هاي کدوم يکي از ما تماماً يا اکثراً به واسطه شادي ائمه يا اعياد اسلامي بوده؟!

    خودمون رو گول نزنيم. اين چيزا توي زندگي خيلي از ما بخش "اقليت" رو تشکيل مي‌ده. چرا سعي کنيم به کسي که به همين اقليت هم شک کرده، از اين حرف ها بزنيم؟ اين حرف ها جز له کردن طرف و به رخ کشيدن توخالي خودمون -به عنوان مسلمان و مومن!- نتيجه‌اي نداره!

    من نوعي، اگر واقعاً غم اسلام توي دلم بود، جايي واسه غم‌هاي خورده ريز خودم نداشتم که سفره دلم رو پيش همه باز کنم و اشک و آه خودم و بقيه رو در بيارم! من اگه شاديم به خاطر ائمه بود، روز ميلادشون يا اعياد ديگه اسلامي رو با شادي‌هاي خودم پر نمي‌کردم و اين روزها رو به خاطر اتفاقات خوبي که براي خودم در اون ها رخ داده عزيز نمي‌دونستم!

    دني جان، من اگه بودم به اون خانم مي‌گفتم تو راست مي‌گي! اونا شاد زندگي مي‌کنن و ما همه افسرده‌ايم! چون اگر قرار باشه به ملاک‌هاي اسلامي براي شاد بودن تکيه کنيم، همه ما نه تنها شاد نيستيم، که حتي مؤمن هم نيستيم!

    پاسخ

    فيلسوفچه جان ما مگه كي هستيم كه بخوايم تازه در اين سن غمي كه توي دلمون هست رو بروز نديم و شاديمون در چهرمون باشه ، به نظرم اين كه تو غصه ات رو به دوستت بگي نميتونه مانعي يا دليلي بر مومن واقعي نبودنت بشه به هر حال يكي مث من كه نميتونه همه چيزش مث پيامبر باشه!!
    تازه آدماي بزرگي هم بودن كه با وجود تمام خوبيهاشون تا آخر عمر هرقدر هم دويدن بازهم به گرد پاي پيامبر نرسيدن اما خوشحالم كه تلاشم رو ميكنم و آخرش نميگم
    بي خيال ما كه آخر ميريم جهنم
    ول كن ما كه مومن واقعي نيستيم پس چرا الكي زور بزنم
    بي خيال آدم بايد دلش پاك باشه:دي
    نه با وجود تمام اين حرفا ما هميشه بايد براي نزديك شدن به معصومين در تكاپو باشيم و به نظرم حق نداريم ببريم و بدوزيم كه چون مومن واقعي نيستم پس آدم نميشم و خدا نگاهم نميكنه و شاد نيستم و .... والا من اميدوارم كه ميتونم بهتر ازين باشم :ديييييييييييييي

    وب خوبي داريد

    در صورت تمايل لينك بدهيم

    به ما هم سر بزنيد

    موفق و مويد باشيد


    سلام. من يه اعتراض دارم به نظر دوستان! کاري به فسادهاي اخلاقي بعضي از مردم در غرب ندارم، کاري به شادي‌هاي همراه با حرام اونا ندارم و کاري به خيلي از تصورات منفي ديگري که ما درباره غرب داريم، ندارم! من مي‌خوام اين رو بگم: مردم آمريکا (آمريکا رو گفتم، چون شاخص‌ترين کشوريه که اينجور وقتا به ذهن مي‌رسه) در تمام دنيا "ديندارترين" و "باايمان‌ترين" مردم هستند! شايد به همين دليل باشه که مردم اون کشور شاد هستند. چون ايمان دارند و ايمان -ولو به يک چيز باطل- مي‌تونه تاثيرات رواني زيادي داشته باشه که يکي از اون‌ها اميد به آينده و شاد زيستن هست.

    چرا عادت کرديم تا حرف غرب مي‌آد، ذهنمون بره سمت بي‌ديني و بي‌ايماني و عناد با حق و بي‌خدايي؟!! ما نبايد صرفاً به اعمال رجال سياسي کشورها و تبليغات ژورناليستي که عليه اين کشورها مي‌شه اکتفا کنيم. نمي‌گم غرب گل و بلبل و گلستانه! اونجا آمار افسردگي و خودکشي و اعتياد و غيره و غيره بالاست، اما شادي و مهمتر از اون، آرامش رواني اکثريت مردم هم انکار ناپذير نيست!

    کليسا، به عنوان يک مکان مقدس، هنوز هم جايگاهش رو در زندگي مردم غرب، به خصوص در آمريکا حفظ کرده! حتي همراه با زمان پيش رفته تا از زندگي مردم حذف نشه!

    چرا تا اسم شادي غربي‌ها مي‌آد، ذهنمون مي‌ره سراغ ميگساري‌هاي اون‌ها در کاباره‌ها؟!! تا حالا مراسم کليسايي اونا رو ديدين که چه جمعيتي مي‌آد و همه با چه چهره‌ شاد و بشاشي در اين مراسم شرکت مي‌کنند؟ تا حالا از رقابتي که بين کليساهاي اروپايي و آمريکايي هست چيزي شنيدين؟

    پاسخ

    به به فيلسوفچه خانوم معترض تشويش اوردن:دي...خانومي من الان بايد از نت بيام بيرون و برم خونه....تو با خيال راحت نظراتت رو مفصل بنويس بعدا ميام جواب ميدم:-*....علي الحساب:ـــــــــــــــــــــــــــ ببين به نظرم بيشتر تفريحاتشون حرومه و مشكل داره و اينا منتهااااا اينو در بيشتر كشورهاي اروپايي شنيدم كه وقتي به چيزي اعتقاد داشته باشن(حتي اگه از نظر ما گناه و حرام و... باشه)واقعا اعتقاد دارن ، مشكل ما اينه كه اعتقاد و ايمانمون سسته...... در زندگيه مردم اونجا چيزي مث دروغ جايي نداره چون به نظرشون كار زشتيه و ايمان دارن كه نبايد اونو انجام بدن اما ما چي؟ ميدونيم گناهه و ادعامون هم ميشه اما باز انجامش ميديم....اونا اگه شراب ميخورن واقعا از خوردنش لذت ميبرن ولي ماها نه از خوبه لذت ميبريم و نه درست حسابي از بده دوري ميكنيم ..... مطمئنا اين حرفارو نميشه براي همه جمع بست اما خب توي همه جوامع آدماي مختلف وجود داره من همرو نميگم..... به هر حال راجع به شاد بودن مسلمونا هم اگه حرفي داري بگو دوس جون اما من هنوز در اينكه شاديه اونا زودگذره و شاديشون قلبي نيست شكي ندارم.....كاشكه از صب ميومدي:(


    براي مطلبت فعلا اين به ذهنم رسيد که :

    قال امام علي(ع):المومن بشره في وجه و حزنه في قلبه/شادي مومن در صورت او پيدا و اندوه و غصه اش در قلب او نهان است

    يعني به نظر من اتفاقا مومنين شادتر هستند.جمعه که ازتهران برمي گشتيم تو هواپيما يه خانومي بود که از نظر ظاهري هيچ چيزش به مومنين نمي خورد.و وضع خيلي ناجوري لباس پوشيده بود و مدام با مهمانداران مرد گپ مي زد.اين آدم در طول پرواز به قدري اضطراب داشت که نزديک بود از هول مرگ بميره!!گاهي ما آدمها شادي و هيجان کاذب رو با شادي ناشي از آرامش اشتباه مي گيريم واينه که فکر مي کنيم نامسلمانها شادند.من به عنوان کسي که با انواع و اقسام اين نامسلمانها در خارج از کشور نشست و برخاست داشتم مي گم که شادي اونها شادي نيست مستي است که بعدا از سرشون مي پره.و خماريش واسشون مي مونه

    در مورد آرزوي خوب هم... هرچي آرزوي خوبه مال تو!!!

    پاسخ

    اي ول.......حرفات ، حرف حسابه ...اگه باز چيزي به ذهنت رسيد برام بگو ممنون......آخ جون من كلي آرزوي خوب خوب دارم كه انشاله بهشون ميرسم:دييييييي

    سلام ديانا جوننننننننن.خيلي خوش اومدي و خوشحالم کردي که به وبلاگم اومدي.معلومه که دوست شديم.البته اگه شما افتخار دوستي باهاتون رو به من بديد.راستي من لينکت کردم..آفتابي هم که پيداش شد.ايشالا روزي باشه شيريني شما رو بخوريمم
    پاسخ

    سلااااااااام خانومي جوني ....خواهش ميكنم باعث بسي افتخارو ايناس دوستي با شما:دي....ممنونم.....نميشه يه آرزوي خوبتر واسم كني؟؟!:ديييييييييي


    نيدونم!

    بهش ميگم تو امتحان كن اين گريه زاريا رو! تو عشق اهل بيت رو تو دلت داشته باش و تو شادياشون شاد و تو غماشون غم داشته باش اون وقت اگه شاد نبودي....اون وقت اگه حس نكردي همه چيز مال توئه و دلت گرم نبود...بيا منو بكش!:دييييييييييي

    دني اين چيزا رو بايد آدم خودش بچشه! اينكه يكي بياد براش بگه فايده نداره! تا نچشه نميفهمه!

    پاسخ

    خب درسته كه بايد بچشه ولي يكي بايد كمكش كنه استارتو بزنه يا نه؟! من بايد با منطق و دليل بهش بگم:دييييي
    .... بذار فكر كنم
    پاسخ

    حسابي فكر كن
     <      1   2   3   4   5      >