• وبلاگ : منتظر روشني
  • يادداشت : مومنين....شاد يا افسرده؟!
  • نظرات : 5 خصوصي ، 63 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    از همه اين پرحرفي‌ها گذشته، اينجا يک مغالطه صورت گرفته (اسم مغالطه رو الان نمي‌دونم، چون کتابش دم دستم نيس :دي)

    خارجي‌ها شادن، اما ايراني‌ها افسرده چون ما فقط عزاداري بلديم!

    اين که نشد استدلال! خوب ما به تعداد عزاهامون (شهادت‌ها و وفات‌ها) جشن ميلاد هم داريم + اعياد ديگه! پس کفه شادي‌هامون به لحاظ کميتي سنگين‌تره! اما از نظر کيفيتي فعلاً توي برگزاري مراسم عزاداري پيشرفت بيشتري داشتيم، چون هميشه گريه ديگران رو در آوردن آسونتر از خنداندن ديگران بوده. (نگاه کنيد به تعداد فيلم‌هاي تراژيک خوب و ماندگاري که هر سال توليد مي‌شه و فيلم‌هاي طنز ماندگار و خوبي که هر صد سال يه بار توليد مي‌شه!)

    بعد تازه، جواب‌هاي ما رو باش! شادي‌هاي ظاهري مورد نظر در صورت استدلال رو با شادي‌هاي باطني و قلبي يکي گرفتيم و هي داريم مي‌گيم مومن شاده! شادي مومن به اينه و به اونه و ....!

    به فرض که همه ما با ايماني که داريم، قلباً شادتر از هر قومي باشيم! الان حرف سرِ شادي ظاهري اقوامه نه شادي باطني و اطمينان قلبي! تازه اينجور که معلومه، قوميت ها رو بر اساس مذهب دسته بندي نکردن. حرف سرِ ايراني بودن و خارجي بودنه! نه غيرمسلمان بودن و مسلمان بودن! ما خارجي مسلمان هم داريم! اتفاقاً مسلمان‌هاي خارجي هم به اندازه‌ي غير مسلمان‌هاي خارجي و چه بسا بيشتر از اونا، شاد هستند.

    (دني زودتر بيا به داد وبلاگت برس! وگرنه من همينجوري هي نظريه توليد مي‌کنم :دي مفته ديگه!)

    پاسخ

    به قول خودت ماشاله اينقد نظريه توليد كردي كه من همينجوري موندم:دي
    در ضمن اتفاقا بحث من سر مسلمان و غير مسلمانه نه ايراني و غير ايراني
    والبته منظور من بيشتر شاديه قلبي بود خب اگه آدما قلبا شاد باشن امكان داره كه ظاهرشون غمگين باشه؟
    ببين فيلسوفچه جان خب با حرفات كمي تا قسمتي موافقم از طرفي هم چون ما توي فضاي اونا نبوديم نميتونيم دقيقا تحليل كنيم(حداقل من كه اينجوريم:دي)
    خب درست ميگي شايد ما ايمانمون درست حسابي نباشه و شاديمون واقعا از ته دلمون نباشه
    اما شاديه اونا هم همچين شاديه موندگار و قلبي نيست (من حرفايي كه ميزنم صرفا از روي شنيده هاييه كه از همين خانوم و برادرشون كه سالها توي اون فضا بودن ميگم )
    اونا اگه شادن شاديشون محدود به لحظاتيه كه با دوستشوت در حال رقص يا مستي و ... هستن و بعدش از سرشون ميپره
    از اون قسمت قضيه بگذريم كه البته من هميشه تحسينشون ميكنم كه مثلا به اون چيزايي ه واقعا اعتقاد دارن پايبند هستن يكيش مثل همين دروغ گفتن يا مثلا دوروي كه متاسفانه بازارش اطراف ما حسابي داغه اما اكثر اونا هموني هستن كه نشون ميدن....
    شادبودني كه اونا دارن يه بخشيش بخاطر رفاهيه كه اطرافيانه اون آقا دارن به عنوان نمونه خونه اي بزرگ كه رودخونه از توي حياط بزرگشون ميگذره يا اينكه چميدونم قانونمند هستن كلا امكاناتي كه براشون فراهم شده مثل خدماتي كه بعد از زايمان به خانواده ها داده ميشه
    يجوراي حس ميكنم حرفامون مسير مشخصي نداره:دي
    چيزي كه مد نظر اون خانومه بو بيشتر ماديات و اينجور چيزابود و البته گاهي مسائل عزاداري ها و ... قاطيش ميشد
    .اما من ميخوام به اون خانوم بفهمونم كه خوشبختي و شادي به اين چيزا نيست مطمئنا افرادي كه توي كشورهاي اونا در فقر به سر ميبرن وضعيتشون به مراتب بدتر از فقيراي ما هست و اصلنم شاد نيستن
    اونا اگه رفاه رو نداشته باشن همون شاديه ظاهري رو هم ندارن.
    ميخوام اينو ازت بپرسم كه آيا شادي قلبي و آرامشي كه من بعد از خوندن كميل يا ندبه به دست ميارم با خوشحاليه اونا كه از ساحل رفتن و حمام آفتاب گرفتن هست قابل مقايسه س؟
    آرامشي كه من از زيارت اماكن مقدسه مون پيدا ميكنم با آرامشي كه اونا از كليسا و مراسمشون ميگيرن يكيه؟
    يا اينكه كدوم مراسم اونا به زيباييه خوندن نماز عيد فطر زير سقف آسمونه؟
    آيا روحيه شاد و آرامشي كه يه مومن پيدا ميكنه در روحش تاثير نميذاره؟
    اين تاثير در روح يك غير مسلمان چطوريه؟
    احاديث زيادي داريم از رقت قلب مومنين
    در صورتيكه چنوقت پيش يك مراسمي رو فكر كنم در سوئيس نشون ميداد كه وقتي پسرانشون به سن خاصي ميرسن براشون جشن ميگيرن
    چجوري؟
    همشون ميرن توي ساحل يا رودخونه و دلفين هايي كه به ساحل ميان رو با چاقو زخمي ميكنن
    يا مسابقات كشتي كج
    يا مراسماي گاوبازي يا ..... خب اينا همه نشوندهنده چيه؟
    وختي يك پسر بچه ي10 ساله با اسلحه بچه هاي مدرسه شون رو ميكشه
    آمار اينجورچيزا در كشورهاي غربي شديدا بالاست و اين به نظرم بخاطر همين مسائل مذهبيه كه ما داريم و اونا ندارن
    نميگم هممون خيلي خوبيم و مومن و واقعي و فلان اما من حداقل خودم و اطرافيانم رو ميشناسم كه تلاش خودمون رو واسه آدم شدن ميكنيم
    بذا يه داستان كوتاه بگم كه مصداق انجام مسائل مذهبي ماست حتي اگه مومن واقعي نباشيم:
    يه بچه اي از پدر بزرگش ميپرسه كه چرا نماز به عربيه و وختي نميفهميم چي ميگيم چه ارزشي داره؟
    پدربزرگه يه سبد ميده دستش ميگه برو از رودخونه آب بيار، بچه اينكارو ميكنه و تا ميرسه خونه ميگه كه آبي توش نمونده!!! پدربزرگ ميگه دوباره برو اينكارو بكن...خلاصه بچه چندبار اينكارو ميكنه
    اونوخت پدربزرگه ميگه ببين نمازي كه به عربي خونده بشه و چيزي نفهمي مثل اينكار توئه
    ميبيني كه بعد از چندبار نتونستي آب بياري اما سبد خيليييي تميز شد!
    نماز هم اينطور مارو پاك ميكنه
    يا روايت ديگه اي كه فردي ميره پيش پيامبر و ميگه فلان شخص زناكاره و گناه زياد ميكنه ، پيامبر ميفرمايدنماز ميخونه؟ ميگن آره ميخونه ، پيامبر ميگه همون نمازش نجاتش ميده
    پس عبادات ما هرقدر هم ازروي نفهمي باشه بالاخره در روحمون تاثير داره
    اين نيست كه من هر هفته برم كميل و از طرفي هم به گناه كردن ادامه بدم
    نه اگه كسي بخواد آدم باشه بايد همت كنه، عبادات هم وسيله هايي براي رسيدن به خداست كه كمكمون ميكنه
    پس آخرش بايد يه فرقي بين من و دختر اروپايي باشه كه هرروز با يه پسر ميگرده
    ابحث دراين باره زياده و خيلي حرفا ميشه زد اما كمر من ديگه ياري نميكنه:دي
    ازت ممنونم كه وقت گذاشتي

    اما راجع به اين جمله كه"اگه به ملاك هاي اسلامي باشه ما شاد كه نيستيم هيچي مومن هم نيستيم"
    تو ديگه زيادي نا اميدي:دي
    اتفاقا من خيلي اميدوارم نميگم مومن واقعي هستم يا .... اما هميشه خدارو كنار خودم حس ميكنم و هروقت گناهي ميكنم و بعدش عذاب وجدان ميگيرم لذت ميبرم كه خدا هنوز رهام نكرده
    هنوز به فكرمه كه يادم ميندازه كار بدي كردم
    همين بهم آرامش ميده آرامش و شادي كه تا چند ماهه پيش با دوستانم با گوش كردن آهنگ هاي دوبس دوبس دنبالش ميگشتم
    آرامشي كه اون خانوم توي خونه ي بزرگ و خريد كردن و ... ميبينه
    شاديه من وختيه كه به دوستم ميگم بيا بريم تشييع شهدا بهم ميخنده و ميگه برو بابا تو هم ديوونه ايها
    اما من خوشحالم كه طلبيده شدم و رفتم
    اين چيزا براي من ارزشه و براي اونا مسخره
    كلا زمونه برعكس شده
    بدهاي من خوبه اون و خوب هاي من بده اونه
    من ميخوام به اون خانوم بفهمونم اگه مسلمونا و ايرانيا شاد نيستن دليلش دين نيست
    مثل بقيه مسائل دين چون اشتباه اجرا شده قيافش هم زشت شده
    ميخوام بگم برادر تو كه سالها ايران نبوده و به قول خودش ما امليم و اون توي رفاه بوده و شاد بوده و....
    خب چيا بدست آورده؟
    اون رفاهي كه اونا دارن و اون شاديي كه اون بدست آورده به قيمت اين تموم شده كه حالا برگرده بگه امام زمان چيه؟ شماها خرافاتي هستيد!!
    ببخش حرفام درهم بود و قاطي پاتي اما حرصم دراومده و همه چي رو قاطي گفتم معذرت سرتو دردآورد اگه حرفي داري گوش ميكنم عزيزم