سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسم الله الرحمن الرحیم

 

بعضی وقتا یه روزا و لحظه هایی رو تجربه میکنی که با خودت فکر میکنی مگه از این سخت تر هم میشه؟

برای من

با این توان

مگه میتونه از این بیشتر تکلیف کنه؟  از این سخت تر امتحان کنه؟ از این تلخ تر بگذرونه...

مشکلم اینه که همه چیز رو خودم میدونم....اگه نمیدونستم غصه ای هم نبود...اما میدونم

دیگه دلداری برام هیچ فایده ای نداره

شرایط بدیه

میگما

اصلا نفهمیدم چی شد...چجوری گذشت...همش بدمزه بود...خوب هم بودااا ولی طعم تلخش بیشتر تو یادم مونده

همیشه فکر میکنم میتونم اون دنیا از خدا طلبکار باشم که این چه دنیایی بود؟....

من خیلی پررو شدم و کم طاقت...نه...بی طاقت

تموم شده

بین احساسات خوب و بد گره خوردم و بلاتکلیفم...

خسته شدم از اینکه اینقددددر بهش گفتم خسته م


نوشته شده در چهارشنبه 93/7/2ساعت 3:52 عصر توسط سنا شاخه نرگس ( ) |



قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت