بسم الله الرحمن الرحیم
نمیخواستم راجع به اردویی که رفتم چیزی بنویسم چون اساساً چیز خاصی نداشت تنها چیزی که اونو برام ارزشمند کرد و باعث شد تو خاطره م بمونه ، حضور هدی بلندی دختر شهید ایوب بلندی تو مراسم بود...وقتی رفت رو سن ، هم خوشحال شدم هم خیلی خجالت کشیدم...واسه خیلی چیزا یاد حرفایی که تو کتابشون بود میفتادم و ...خجالت زده میشدم فقط یه جمله گفت: بچه ها آقا رو تنها نذاریم...حتی توی وبلاگهامون...
نوشته شده در شنبه 90/2/31ساعت
4:57 عصر توسط سنا شاخه نرگس ( ) |
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |