• وبلاگ : منتظر روشني
  • يادداشت : خواب بر مامانها حرام است
  • نظرات : 1 خصوصي ، 29 عمومي
  • پارسي يار : 0 علاقه ، 3 نظر
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + MMS 
    خوب هر چيزي تلخي و شيريني هاي خودش رو داره.

    اولين باري که به قولي مسئوليت يه بچه به عهدم بود، چهارم يا پنجم دبستان بودم فکر کنم، که خواهر زادم رو کنار خودم تو تخت خوابوندم، اونموقع نوزاد بود، جالبيش به اين بود، منم به شدت خوابم سنگين هست، يعني اولش به زور خوابم ميبره، اما بعدش بايد يکي بياد منو بيدار کنه. عمراً بيدار نميشم.
    خلاصه يادم مياد که هي هر چند دقيقه بيدار ميشدم که يه موقع اين بچه بنده خدا توسط بنده له نشده باشه.. اين از اولين حس بچه داريم بود. بعدش که ديگه بيشتر هم ياد گرفتم، از عوض کردن بچه تا ....
    حالا هم که معلم و معلم اخلاق و ....

    در هر صورت درسته که مادر و پدر شدن براي چند ساعت، تلخي و شيريني هاي خودش رو داره، اما حس مي کني که شدي همونقدري، همون که مي گيد، کودک درون آدم فعال ميشه، حالا که دقت مي کنم مي بينم واقعاً همينطوري هست، خيلي لذت بخشه، درسته که گاهي اوقات کچل هم ميشه آدم. اما خوب. به نظرم که مادر و پدر شدن درسته سخته، اما يه انگيزه و يه هدف به زندگي انسانها مي بخشه، درست مثله يه بازي مي مونه که بايد سعي کني برنده بشي..
    ولي در کل خيلي خوبه مامان و بابا شدن. حتي برا چند ساعت، من که زياد مامان و بابا شدم.
    پاسخ

    ماشالله خانواده تون خيلي بهتون اميدوار بودناااا