• وبلاگ : منتظر روشني
  • يادداشت : حرفي براي گفتن نمونده...
  • نظرات : 11 خصوصي ، 52 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + MMS 
    قبلنا يه مزيت داشت، مزيتش هم اين بود که گرگ و ميش از هم مشخص بودن، مردم راحت تشخيص مي دادن که کي چي کارست، اما حالا گرگا به لباس ميش درومدن، ميان تو دسته ي ميشا، زهرشون رو مي ريزن و مي رن، يهو مي بيني که اااااااااا اين چرا از فلان جا سر درآورد، بعد نتيجه ش اين ميشه که يکي از من مي پرسه که بابات به خاطر کارش ريش ميگزاره؟!!!!! با خودم تا چند وقت فکر مي کردم اين حرف يعني چي؟!!!
    مردم که نمي دونن اينا گرگن اونوقت همه رو باهم جمع مي بندن.
    اون روز هم به ساقي دوستتون گفتم، بحث سر همين موضوع بود، اينا عوض نمي شه مگر اينکه شماها عوضش کنيد، شما که خودتون رو ساختين، شما بريد و يه گوشه ي کار رو بگيريد، معلم بشيد، استاد دانشگاه بشيد و ...
    اين جوري مي تونيد بچه هاي سالم تحويل جامعه بديد که هر کدومشون يه وزير و .... سالم از کار در بيان، يه مدير سالم باشن و ...
    به قول يه بنده خدايي، فردا امام زمان اومدن مي گن چند نفر مي خوام بفرستم چين، چند نفر مي خوام بفرستم ..... آيا ما خودمون رو ساختيم که بگيم امام زمان شما ظهور کنيد، من مي تونم مدير اينجا باشم، من فلان کار رو انجام مي دم!!!
    من که حقيقتاً اينجوري نيستم و آماده نيستم. اما دوست دارم که خودم رو آماده کنم اما از دوست داشتن تا عمل دو دنيا فاصله است.

    از دعا برا همديگه فراموش نکنيد.
    پاسخ

    كاملا باهاتون موافقم....