ايش!
خدايي دَني بهتره! هي تو بگو دِني!
پستهاي جامانده را خواندم .اين داستان آخري محشر بود .دستت درد نکنه.
در مورد شادي و غم هم به نظرم بستگي به هدف و طرز تفکر آدم داره اگه دنيا رو محل گذر ببينه و آخرت رو محل قرار پس هرکاري که براي آباداني آخرت انجام بده شادش ميکنه و برعکسش باعث ناراحتيش ميشه.
اما اگر دنيا رو محل قرار بدونيم و اعتقاد داشته باشيم آخرتي نيست پس بايد همديگرو چپاول کنيم و دنيا رو تاراج کنيم و هرچي ميتونيم از لذتهاي دنيا استفاده کنيم چون وقت محدوده و ممکنه بميريم و محروم بشيم!!!!!
ساقي چه تيزي! راستش از اين شکلکا خوشم اومده، تازه چارصد پونصد تايي رو هنوز استفاده نکردم، واي اگه ببيني اين نرم افزاره رو ، شکلاش اونقده نازن! نمي دونم چطوري بذارم شون، براشون دنبال بهانه هستم!!!
دني حالا چرا كامنت منو خصوصي كردي؟ من نخوندم باز! طولانيييييييييييييه!:ديييييييييي
مدادي بدجوري ازين شكلكا خوشت اومده ها! خوشم مياد پارسي بلاگم نميذاره حس و حالت گرفته شه! مثلا اگه بلاگها بود ميشد ازينا گذاش؟!؟!:ديييييييييييييي
سلام. ديدين من اگر حرف هم نزنم باز شما برام حرف در ميآريد! :دي
توي راه حرم بودم (ببينيد من چقدر مومنم! ميرم حرم! :دي) با گوشيم خوندم داستانت رو، اما وقتي اومدم کامنت بذارم نشد.
امشب هم دارم ميرم قم!!! (البته اول تهران، بعد قم) بازم ببينيد من چقدر مومنم! از حرم تا حرم! :دي