فدات شم.شما راهتون دوره آخه.بيا دست اين آفتابي رو بگير با هم بياين طرف ما.کلي خوش ميگذره ها
ميتونم لينکت کنم؟
سلووووووووووم عروس گلم....عرضم به حضور انورتون که ما تحويل پروژه ايي داريم بسياااااااااااار گند
و نميدونيم اصلا به کجامون برسيم!!!!!!!!!!
ريحونم بين کاراش دفن شده احتمالا :دييييييي
سلام سنا جون
خوبي؟
مطالب زيادي دارم که برات بگم همينطور اشعاري با همين مضمون ولي دلم نمي خواهد
چون مي خواهم فکر کنم من دل ايشان را نمي شکنم ودوست دارم زودتر بيايند
خدا همه ي مارو از منتظرينواقعي حضرت قرار بده
سلام دوسي. چند وقته ميگم اين سنا چقد سايه اش سنگين شده! نه آپ ميکنه نه به وبلاگها سر ميزنه. نگو آبله مرغون شدي!!! تا اين سن هنوز آبله مرغون نشده بودي؟ آخي.. پس احتمالاً خيلي اذيت شدي. بازم خدا رو شکر که الان شدي و به پيري نيافتاد :دي
(هرچند من با وجود اينکه بچه که بودم آبله مرغون شده بودم، دوباره پارسال -يعني در سن پيري :دي- هم يه زوناي مختصر گرفتم! :( )
اين بار چندمه که ميام وبلاگت ولي رد پا جا نذاشتم.ماشالا چقدر نظر داري!!
آبله مرغون داشتي؟؟حالا يادت اومده بگيري؟پس وقتي بچه بودي چيکار ميکردي؟
سيلااااااام
چه خوشگل نوشتي