• وبلاگ : منتظر روشني
  • يادداشت : زيباترين واژه يِ هستي
  • نظرات : 2 خصوصي ، 12 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    خُ من مي خوام برا بالايي نظر بذارم...

    Smilehaa

    پاسخ

    خب بگو! چرا جيغ جيغ ميكني؟ اصن چي ميخواي بگي؟:دي
    اين مطلب خوشگل موشگل بالايي ک نميشه نظر بديم ...يني همون قضيه ي کي از شما نظر خواست و ايناس؟؟ها؟؟
    پاسخ

    دقيقا:دي

    اگر اين خانم رو ديديد بهشون سلام برسونيد و بگيد امام زمان به اين سوالشون جواب دادند

    اينطور که:

    روزي سيد بحرالعلوم رحمه الله به قصد تشرف به سامراء تنها به راه افتاده در بين راه راجع به اين مسئله كه گريه بر امام حسين(ع) گناهان را مي‌آمرزد، فكر مي‌كرد، همان وقت متوجه شد كه شخصي عرب سوار بر اسب به او رسيد و سلام كرد، بعد پرسيد جناب سيد! درباره چه چيز به فكر فرو رفته‌اي؟ و در چه انديشه‌اي؟ اگر مسئله علمي است بفرماييد شايد من هم اهل باشم؟ سيد بحرالعلوم فرمود: در اين‌باره فكر مي‌كنم كه چطور مي‌شود خداي تعالي اين همه ثواب به زائرين و گريه‌كنندگان بر حضرت سيد الشهداء(ع) مي‌دهد، مثلاً در هر قدمي كه در راه زيارت بر مي‌دارد ثواب يك حج و يك عمره در نامه‌ي عملش نوشته مي‌شود و براي يك قطره اشك تمام گناهان صغيره و كبيره‌اش آمرزيده مي‌شود؟ آن سوار عرب فرمود: تعجّب نكن! من براي شما مثالي مي‌آورم تا مشكل حل شود. سلطاني به همراه درباريان خود به شكار مي‌رفت در شكارگاه از همراهيانش دور افتاده و به سختي فوق العاده‌اي افتاد و بسيار گرسنه شده خيمه‌اي را ديد وارد آن خيمه شد در آن سياه چادر، پيرزني را با پسرش ديد، آنان در گوشة خيمه «بز شيرده» داشتند و از راه مصرف شير اين بز، زندگي خود را مي‌گزراندند.

    وقتي سلطان وارد شده او را نشناختند، ولي به خاطر پذيرائي از مهمان آن بز را سربريده و كباب كرده (و براي سلطان آوردند) زيرا چيز ديگري براي پذيرائي نداشتند.

    سلطان شب را همانجا خوابيد و روز بعد از ايشان جدا شد و به هر طوري كه بود خود را به درباريان رسانيد و جريان را براي اطرافيان نقل كرد در نهايت از ايشان سؤال كرد: اگر بخواهم پاداش ميهمان نوازي پيرزن و فرزندش را داده باشم، چه عملي بايد انجام بدهم؟

    يكي از حضّار گفت: به او صد گوسفند بدهيد.

    ديگري كه از وزراء بود گفت: صد گوسفند و صد اشرفي بدهيد.

    يكي گفت: فلان مزرعه را به ايشان بدهيد.

    سلطان گفت: هر چه بدهم كم است، زيرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل كرده‌ام، چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند من هم بايد هر چه را كه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود.

    بعد سوار عرب به سيّد فرمود: حالا جناب بحرالعلوم حضرت سيدالشهداء(ع) هر چه از مال و منال و اهل و عيال و پسر و برادر و دختر، خواهر و سر و پيكر داشت همه را در راه خدا داده پس اگر خداوند به زائرين و گريه‌كنندگان آن همه اجر و ثواب بدهد، نبايد تعجّب نموده چون خدا كه خدائيش را نمي‌تواند به سيد الشهداء(ع) بدهد پس هر كاري كه مي تواند انجام مي‌دهد يعني با صرف نظر از مقام عالي خودش به زوار و گريه‌كنندگان آن حضرت عنايت مي‌كند، در عين حال اينها را جزاي كامل براي فداكاران حضرت نمي‌داند. چون شخص عرب اين مطالب را فرمود: از نظر سيد بحرالعلوم رحمه الله غايب شد

    پاسخ

    بسيار ممنونم
    من زنده ام ، يوهو هاها!!!!
    خوبي؟ بيا بخلم
    ووي الان ساقي مياد ميگه اين جلافتا چيه
    من رفتم بميرم اصن
    پاسخ

    كجاييييييييييييي تو!!؟ بيا بخلللللللللللللللللللللللم:-*


    چقد عوض شده مدل نوشتنات !!

    يه عكس كارتوني گذاشتم از خودمون. بيا ببين. خودتم درست كن ميخوام ببينمت يالا :دي

    پاسخ

    :دي
    پست قشنگي بود، دست گلت درد نکنه
    پاسخ

    :)
    از اين پست لذت برديم :) ...
    ، مي بينم که پروانه شدي! پست جديدت هم پر از گل و بلبل بود :دي
    پاسخ

    :)
    نگرفتي منظورمو...
    بي خيال
    پاسخ

    ولش كن:دي
    حديث آخرت واقعا جواب سوال من بود
    ممنون از اين پستت!
    التماس دعا
    پاسخ

    :)

    كتاب زيتون رو حتما بخونيد ‌http://goli88.persiangig.com/image/Smilies/icon_smile.gif
    پاسخ

    فكر كنم زيتون همون ترجمه ي خصائص الحسين باشه
    نميشه...اصلا نميشه...
    اما همين که ذکر مصيبت بگيم کافيه به نظرت؟ تا به حال موقع گريه کردن واسه آقا سوال نبومده تو ذهنت که چرا گريه مي کنيم؟
    چرا همش بايد ذکر مصيبت باشه؟چرا مصيبت شناسي اما حسين رو توي مجالسمون نمياريم.
    باور کن خود مولا هم فقط راضي به گريه کردن ما نيست...
    پاسخ

    بعله! من فكر كردم ...همه فكر ميكنن