• وبلاگ : منتظر روشني
  • يادداشت : سوختم
  • نظرات : 0 خصوصي ، 15 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    منم خيلي دلم امروز سوخت...
    مامانم داشت درد مي کشيد و من فقط نگاش مي کردم...
    خيلي سخته سنا...
    خيلي...
    پاسخ

    ميدونم چقد سخته ولي اين سوختنه من يجورايي نامردي بود