• وبلاگ : منتظر روشني
  • يادداشت : وقتي فراموشكار ميشويم
  • نظرات : 10 خصوصي ، 21 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام. ناشکري مي کرد چون پاهايش کمي مشکل داشت. وقتي رفت بهزيستي يکريز حرف مي زد و ناشکري مي کرد. دکتر آمد و گفت من 1 دختر دارم فقط مي تونه گردن و سرش رو تکون بده. تو فقط يه کمي پاهات مشکل داره.....
    نمي داند حال آن دختر چطور است ولي اين تلنگرها گاهي آدم رو به خودش مياره.
    با پست جديدي به روزم.
    پاسخ

    سلام