خفاش شبم :دي ...

عمرا من سر شب بخوابم! حتي اگه از خستگي رو به موت باشم

ميشه لطف کني اين نواي وبت رو عوض کني ... همه ي همسايه ها رو بيدار کرد:دي

هيئت خيلي خوب بود .... قبول باشه ...
يه پيشنهاد : براي برگزاري هيئت ماهيانه برنامه ريزي کنيم ... مثلا اول هر ماه قرعه کشي کنيم اسم 4 نفر در بياد ...

خوب من فکر کردم کسي با مدير هماهنگ کرده! چون خودم هم که هماهنگ کردم کسي با خبر نشد! همش خصوصي بود... حالا هفت ديگه اگه کسي نيست با من... اون آخرش چي نوشتي؟ يعني چي؟ من دوشنبه گذاشته بودم؟ خوب سه شنبه ها سرم شلوغ ميشه، همين امروز اصلا خونه نبودم، صبح 6.30 زدم بيرون، الان اومدم

به من کسي چيزي نگفت ،وگرنه مطلب داشتم...!

خيلي جالب بود.

چقدر قشنگ بود..

چ قنوت بلند بالايي!

اللهم صل علي محمد و ال محمد و عجل فرجهم

راستي هفته ي چهلم با من باشه از خيلي وقت پيشا ميخواستم هفته چهلم رو خودم کار کنم

پي نوشتنده ات خيييييييييلي باحال بود

در مورد داستان هم بايد بگم حرف نداشت........ خيلي روزي زيبايي بود..... منم دعا کن تو اين هيئت. ديدي آخرش ميان به سخنران ميگن گرفتاري داريم . بعد سخنران ميگه يه بنده خدا التماس دعا شديد داره دعاش کنيد يا براش امن يجيب بخونيد؟؟
حالا من اون جوري ام آخر هيئت دعام کن واسه کارهاي درسي ام...

حمتن................حتماً

نه هنوز ........هفته بعد نه هفته بعدش ميرم........

آقا جون پس تو كجايي ............چرا نميايي ؟

اي جانم ........سنا دستت درد نكنه خيلي خيلي خيلي معنا دار بود..............