واي منم متنفرم اصلا نميگذرم

ههههههههههههههه(از اين علامت ترسا نه خنده ها)
چرا سيگار کشيدي؟
تو هم؟ نهههههههههه

بچه مونم معتاد شده؟؟؟

ناموس جان اختيار داري...سيگار که چيزي نيست...تو شيشه,پنجره,در, فولاد....خلاصه هرچي دوس داري بکش....

اصلا دوس داشتي بچه رو بکِش!

سلام. حرف دلم را نوشتيد!! ممنون

ورود به جشن پرشين بلاگي ها آزاد است.يعني بلاگفايي ها هم مي توانند بيايند پس شما هم مي توانيد بياييد ان شاء الله

-البته من تا چند سال نمي توانم به جشن بيايم به خاطر روزه هاي ماه رمضان!-شرمنده!!

موافقم باهات..... منم هميشه تو چنين شرايطي يه کاري ميکنم که طرف غير مستقيم بفهمه ولي دريغ! بابا شايد اين بنده خداي کناريت بيماري ريوي داشته باشه!! شايد کارش به جاهاي حساس برسه به خاطر همين لذت موقت تو!! حالا بدتر از اين اون آقايون نامحترمي هستند که خودشونو ول ميکنن رو خانوم بغل دستي! بابا خودتو جمع کن! بعضي وقتها اونقدر خودمو جمع و جور ميکنم که عضلاتم درد ميگيرن! در عوض براي کساني که رعايت کنن اين موارد رو هميشه دعا ميکنم...

حالا با بچه چيکار کنيم؟؟؟

:((

به من نگفته بودي معتــــــــــــــــــــــــــادي!!!

منم خيلي بدم مياد از اين آدمايي که تو مکان هاي عمومي رعايت حق مردم رو نمي کنن. اگه تاکسي بود بهش تذکر مي دادي. من يه بار گفتم معذرت خواهي هم کرد! بقيه موارد هم شيشه رو ميدم پايين خودش مي گيره قضيه رو ... اين ديگه کي بوده!!!

يه چند تا سرفه ميكردي! خودش ميفهميد! من اصولا الكي سرفه ميكنم طرف ميگيره يني چي!

الببببببببببببببته! اگه مث اون طرف نباشه كه براش.... ! خودشو زده به نفهمي!!:ديييي

واقعا كه !!!!!!! سيگاري !!! معتاد!!!!

......... معتاد